ایران که کوفه نیست
كوفيان هلهله كردند:".. هلا .. آري نيست"
شمر تكبير برآورد كه در لشكر تو
پرچمي نيست به پا،دست علمداري نيست!
شمر و تكبير؟بلي بين حقيقت وَ دروغ
اي بسا،گرچه به ظاهر ،ره بسياري نيست
مرد غريد كه تكبير شما تزوير است
ورنه حاشا كه شما را به خدا كاري نيست
گرم سوداي خداييد به بازار سياه
آه ،مكّاره تر از اين سربازي نيست!
غيرتم كشت كه چندي ست به بازار دروغ
مي فروشد وطن را و خريداري نيست!
مرد غريد:"مرا مرگ حياتي تازه ست
زندگي كردن با خواري ،جز عاري نيست"
عمر سعدي به ري –اما – مي تنديشيد
"بهتر از گندم ري هيچ برو باري نيست.."
مرد ناليد "تورا هر گز از گندم ري
يا كه از مردم وي حاصل سرشاري نيست
آسيا ها همه بر خون شما خواهد گشت
نان نفرين شدگان لقمه ي همواري نيست"
زندگي گرچه مصافي ست ميان بد و خوب
كربلا حادثه ي قابل تكراري نيست،(لا يوم كيومك يا ابا عبدلله!)
غالبا شمر و يزيدند به جولان اينجا
حُر كه سهل است،در اين معركه مختاري نيست
محمدرضا ترکی
ایران که کوفه نیست، مگر مرده ایم ما؟!
لاهیجان 22 بهمن 1389





ایران که کوفه نیست، مگر مرده ایم ما؟!
 
ما عهد بسته ایم، قسم خورده ایم ما! 
بدمست نیستیم که پیمانه بشکنیم 
عمری است تا به عهد تو سربرده ایم ما 
«روز نخست چون دم رندی زدیم و عشق»
 راهی به جز ولای تو نسپرده ایم ما 
ما با امام عهد وفای تو بسته ایم
 با او بگو که عهد تو چون برده ایم ما!
 «بر ما بسی کمان ملامت کشیده اند» 
این فخر ماست تیری اگر خورده ایم ما 
گر سنگهای کینه این نابرادران 
ور بار جور اجنبیان، گرده ایم ما 
امروز نیست دشنه و دشناممان نصیب 
از طعنه رقیب نیازرده ایم ما 
ما دل به های و هوی زمستان نباختیم 
هرچند اگر به حادثه پژمرده ایم ما 
دست تو باد بر سر ما باقی ای خدا! 
دست دعا نگر که برآورده ایم ما!



	  آهندان زیباترین روستای ایران