مبعث حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله

نامت را می دانستند، و اینکه می آیی؛ حتی دشمنانت!

اما دوستانت، بغض لبخندشان، چندان پنهان نبود؛ که دیدگان و لب هاشان اشک شوق و شورِ لبخند را می نمود.
نوبتِ عاشقیِ دست هایی بهارآور، رسیده بود؛ نوبتِ آخرِ واپسین و والاترین پیامبر؛ به صورت: رَشکِ شمس و قمر، و به سیرت: از تمامِ آفریدگانِ آفریدگارِ بلندمرتبه، برتر.
تو که آمدی، موکلان مشیت، برای هدایت بشر، طرحی دیگر زدند؛ طرحی نو در کارگاه قضا و قَدر.
تو آمدی و باید می ماندی، تا تمامتِ جان و جهان را به خدای خویش فرامی خواندی.


تویی هم مصطفی و هم محمد

تو را در آسمان نامند احمد

تو کانون صفا مرد یقینی 

تو عین رحمه للعالمینی

عید مبعث بر تمام مسلمانان مبارك باد



وجین و دوباره

وجین و دوباره
باسلام
شعر زیر توسط یک بنده خدایی برای این سایت ارسال شده که به نظر من هم درد ودله و هم حقیقتی است رنج آور. البته این شعر چند وقت پیش برای ما ارسال شده بود ولی بعلت مشغله ی کاری نتوانستیم به ثبت برسانیم. دعوت می کنم که این شعر را بخوانید ونظری برای این عزیز که نخواست اسمشو بزنیم بدهید که ما محتاجیم به نظرات شما!!!

می بینی که اواخـــــــره بهاره
کاره ماها شده وجین و دوباره

وجین چیه؟ علف هرز زدودن
مزاحمـا رو از زمین ربـــــودن

تو زمینای گلی رفتی تاحال
کارت همین باشه – نه اینکه یک سال

فکر بکـــــن مادر خونـــه باشی
صبح سحر وقته اینه که پاشی

توی زمین بری تا زانــو تو آب
فرقی نداره تو بارون و آفتاب

بایستی سه چهار ساعتی خم بشن
تعدادشون هرسال داره کم می شن

دردای مفصلی میاد به پاشــــون
حتی دیگه خوب نمیرن به راشون(راهشون)

یکی که زانوهـاش ورم کرده بود
همش میگه:پیر شدم خیلی زود

اون یکی هم گرفته بود آرتروز
بغلی شم یکم اورده بود قــوز

دیـــگه نمونده بین ما پــــــیرمرد
نداشته باشه باخودش کمر درد

تجربه شو دارم خدایی سخته

یه بار زدم نشا، ولی شلــخته


آهای تو که دور از چنیـــن زمینی
خودمونیم این چیزا رو می بینی!!؟

برو به هرکی ندیده شرح بده
تا بدونن مسخره کردن بــــده

خـــم بشی  و کـــــــار کنی اینجوری
شهری ها هی بهت بگن مجبوری!!؟
 
آخرشم برنج محسن میـــــاد
تموم  زحمتاشون میره بر باد

سالها می گذرد حادثه ها می آید،  انتظار فرج از نیمه خرداد کشم

بسم الله الرحمن الرحیم
با دلی‌ آرام‌ و قلبی‌ مطمئن‌ و روحی‌ شاد و ضمیری‌ امیدوار به‌ فضل‌ خدا از خدمت‌ خواهران‌ و برادران‌ مرخص‌، و به‌ سوی‌ جایگاه‌ ابدی‌ سفر می‌كنم‌. و به‌ دعای‌ خیر شما احتیاج‌ مبرم‌ دارم‌. و از خدای‌ رحمان‌ و رحیم‌ می‌خواهم‌ كه‌ عذرم‌ را در كوتاهی‌ خدمت‌ و قصور و تقصیر بپذیرد و از ملت‌ امیدوارم‌ كه‌ عذرم‌ را در كوتاهیها و قصور و تقصیرها بپذیرند. و با قدرت‌ و تصمیم‌ اراده‌ به‌ پیش‌ روند و بدانند كه‌ با رفتن‌ یك‌ خدمتگزار در سدّ آهنین‌ ملت‌ خللی‌ حاصل‌ نخواهد شد كه‌ خدمتگزاران‌ بالا و والاتر در خدمتند، والله نگهدار این‌ ملت‌ و مظلومان‌ جهان‌ است.‌

والسلام‌ علیكم‌ و علی‌ عبادالله الصالحین‌ و رحمة‌الله و بركاته‌

26بهمن 1361 ، 1 جمادی الثانی 1403

روح‌الله الموسوی‌ الخمینی
 

امام خمینی(ره)  یک حقیقت همیشه زنده است(مقام معظم رهبری)

  هر چه از خرداد 68 می گذرد دلهای داغدار از غم هجران آن عزیز یگانه ، اندوهناک تر و سرشک نهفته در دیده عاشقان دلباخته او بر دامن بستر دریای گهر جاری تر می گردد.

 22سال گذشت ، 22 سال از آن روز تلخ پر خاطره فراموش نشدنی می گذرد، و ما اکنون در آستانه ورود به 23مین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه قرار گرفته ایم. خاطره شکوهمند زندگی و درگذشت او نیز حیاتی دیگر وعظمتی دیگر بود که هرگز از اذهان وافکار زدوده نخواهد شد.

مراسم بیست و سومین سالگرد ارتحال ملکوتی امام خمینی(ره) و قیام خونین 15 خرداد،مراسم عزاداری و سوگواری

روز یکشنبه مورخ 1391/3/14

همراه با نماز مغرب و عشاء

در مسجد جامع آهندان

برگزار می گردد

لیله الرغائب

امشب لیله الرغائب است ...

شبی که خدا بی حساب میبخشد ...

و بی منت عطا میکند ...

◄◄ امشب ، مولای ما مهدی (عج) کجاست ؟

و کدامین قلب امشب را برای او میتپد ...

امشب ثانیه هایش غنیمت است ...

امشب ثانیه هایش استجابت است ...

و چه کسی امشب را فقط به یاد یوسف زهراست ...

و هراسان ، که نکند ثانیه ای از این شب ز دست برود

و خرج آرامش و ظهور مولایش نشود ...

❤ ❤ ❤ الـسـلام عـلـیـک یا بقیّه الله فی اَرضِه ❤ ❤ ❤


سالروز آزادسازی خرمشهر

سالروز آزادسازی خرمشهر را به فاتحان خرمشهر و مردم غیور ایران تبریک عرض می کنم.

به راستی آیا ما ادامه دهنده واقعی راه شهدا هستیم ........!!!!!!!!


 جاده مانده است و من و این سر باقی مانده
رمقی نیست در این پیکر باقی مانده

نخل ها بی سر و شط از گل و باران خالی
هیچ کس نیست در این سنگر باقی مانده

توئی آن آتش سوزنده ی خاموش شده
منم این سردی خاکستر باقی مانده

گرچه دست و دل و چشمم همه آوار شده است
باز شرمنده ام از این سر باقی مانده

روزو شب گرم عزاداری شب بوهاییم
من و این باغچه ی پرپر باقی مانده

شعر طولانی فریاد تو کوتاه شده است
در همین اسب و همین خنجر باقی مانده

پیش کش باد به یک رنگی ات ای پاک ترین
آخرین بیت در این دفتر باقی مانده

تا ابد مردترین باش و علمدار بمان
با توام ای یل نام آور باقی مانده