باران رحمت در فصل نعمت
هفته ای نیست است که خداوند متعال باران، این نعمت بی کران خود را برای ما ارزانی داشته و شاید روزی نباشد که مردم از این نعمت بی منت خداوند بی بهره باشند. در ماه ها و شاید سالهای نه چندان دور زمانی که آسمان قهر و برای ماها پشت می کرد این ما بودیم که دست به دامن خدا دراز می کردیم و از خداوند با طلب بخشش و راز و نیاز و دادن نذر و .. تقاضای بارش باران و برف می کردیم ولی آیا این روزها که هر روز از این نعمت خدادادی و پربرکت بهره مند می شویم آیا تاکنون کسی پیدا شده که دو رکعت نماز شکر و سپاسگزاری بجا آورد و از درگاه خداوند متعال از بابت این لطف و مهربانی تشکر و قدردانی نماید باشد که خداوند هیچ نیازی به شکر و سپاس ما ندارد.
حال که فصل درو و برداشت برنج تمام شده است بیاییم کمی به حرفهای خودمان فکر کنیم که چه گفته ایم و چه رفتارهایی از خود بروز داده ایم.
کمتر از یک ماه پیش بود که در ماه رمضان فصل دروی برنج شروع شد و در محل ما بسیاری از کشاورزان با زبان روزه مشغول دروی برنج در صبح و بعد از ظهر بودند. در این بین همیشه ترس از آمدن باران خیلی ها را به جنب و جوش بیشتر کشانده بود. خیلی ها اتفاقات جوی را به راحتی قبول کرده و بر می تابیدند ولی اندک کسانی هم بودند که همیشه از زمین و هوا و همه کس ناله داشتند. حرفهایی از قبیل هوای گرم الان بده و باران خوبه و یه وقت دیگر بده و الان نباید باران بیاید و محصول خراب میشود. این حرفها همیشه مرا یاد داستانی از قوم بنی اسرائیل می اندازد . داستان آن را به صورت خلاصه برای شما نوشته که از این قرار است:
کلمات کلیدی :
باران,بني اسرائيل,آهندان,برنج,حکمت,گندم,قوم بني اسرائيل ,قوم,مزرعه,نعمت بي کران,روزه دار,ماه رمضان,حکمت خدا,نبي,پيامبر,بهانه گير