ياران دبستاني

 باسلام خدمت تمامي خوانندگان صفحه شب نشيني درآهندان. دراين شماره به رسم عادت موضوع شب نشيني متناسب با موقعيت زماني آن انتخاب شده است و باتوجه به اين كه وارد سي امين سال انقلاب اسلامي ايران شده ايم تصميم برآن گرفتيم تا مصاحبه اي دوستانه به مانند شماره هاي قبل با يكي از مبارزين انقلابي آهندان داشته باشيم تا ما را از حال و روز آن روزهاي آهندان باخبر سازد كه شما را به خواندن اين مصاحبه دعوت مي كنيم.

1 . در ابتدا از شما می خواهیم خودتان را معرفی کنید و فعاليتها و مسئوليتهاي اجتماعي خود را بيان بفرمائيد؟

با سلام و عرض ادب وبا عرض تبریک به مناسبت سی امین سال پیروزی انقلاب اسلامی به تمامی پیروان راه حق و آزادی خواه و به مردم غیور و با فرهنگ و بسيجيان مخلص آهندان و بالاخص به مقام عظمای ولایت و خدمت گزاران صدیق این نظام به ارواح پاک شهدا صلوات و درود می فرستیم و از درگاه عزت منان برای همه خدمتگزاران این نظام جمهوری اسلامی آرزوي توفیق داریم.

بنده رجبعلی اسماعیلی فرزند علی حسن ساکن آهندان متولد 1337. دیپلم را در سال 59 در رشته علوم تجربی گرفتم و به مدت 6 سال در سپاه لاهیجان فعالیت داشتم ودر سال 68 در دانشگاه گیلان مشغول شدیم ودر سال 1370 در کنکور سراسری قبول شدم ودر رشته شیمی و مهندسی علوم کشاورزی تحصیلان خود را به پایان رسانده و هم اکنون به عنوان کارشناس ارشد دانشگاه گیلان در قسمت های مختلف انجام وظیفه می نمایم .

مسئولیت های اجتماعی خود از سال 59 به مدت 6 سال در سپاه عضو انجمن اسلامی دو دوره عضو شورای اسلامی آهندان و بخش مركزي و عضو شورای شهرستان لاهیجان مدیر کانون بسیج مسجد جوانان آهندان فرمانده پایگاه عضو شورای حل و اختلاف در دو دوره و مدیر مسئول نشريه اندیشه نیک عضو کمیته گاز رسانی ناظر مسئول شورای نگهبان ، نماینده تربیت بدنی استان در دهستان آهندان در دوره های قبل و بالاتر از همه يك خدمتگذار مردم و نظام.

2 . فعالیت های روستای آهندان و مردم آهندان برای پیروزی انقلاب اسلامی را توضیح دهید؟

طي سی سال گذشته یک رویداد مهم و تاریخی که این رویداد باعث شد که خیلی از برنامه های نظام طاغوت برچیده شود و ارزش ها تغییر نمایند و ارزش دینی و مذهبی الگو و اسوه ی ما و جوانان گردد . از اینکه بتوانیم از سوال شما جوانان در خصوص رویداد های سی سال پیش صحیح وبدون نقص بازگو کنم بسیار مشکل است . زیرا صورت مسئله شما به قدری سنگین و پیچیده و قدری حساس و ظریف است زیرا یک تحول فرهنگی و فکری و اندیشه است توأم با رویکرد سیاسی و امنیتی اجتماعی و مردمی . جای خوشحالی است جوانان ما پس از سه دهه از انقلاب اسلامی ریشه های آن را پیگیری می کنند و از پدران خود می پرسند که معیار و انگیزه انقلاب اسلامی شما چیست در پاسخ باید گفت که انگیزه فقط اسلام و شعار مذهبی بوده است و مهمترین و بهترین شعار همه مردم آن زمان و الان استقلال آزادی حکومت اسلامی بوده است.اما در رابطه با فعالیت های ما در آهندان فعالیت فرهنگی و سیاسی برای پیروزی انقلاب را بایستی در دو مرحله بیان کرد .

1– از سال 53 تا 57 2- از ابتدای سال 57 تا 22 بهمن 57

تحرکات نسبتاً چشم گیر در آهندان از سال 56آغاز شد که این موضوع دارای چند علت بود :

يك علت در رابطه تاسيس كتابخانه نسل جوان بود كه اين کتابخانه در سال 53 توسط تعدادی از جوانان آهندان به نام های قاسم رمضانزاده مرحوم خسرو علیجانی جمشید اسماعیل زاده پرویز فرامین اکبر اسماعیل زاده خسرو نوروزی و تعدادی دوستان دیگر با راهنمایی آیت الله قربانی و با پشت کار شهید ابوالحسن کریمی به نام کتاب خانه نسل جوان آهندان تاسیس شد.

مورد بعد روشنگری شهید کریمی در کلاس درس بچه هایی که در دبیرستان ملی محمدی تحصیل می کردند به طور يكه ، تعداد بسیار زیادی از جوانان آهندان سال 54-55 -56 محصل آن مدرسه بودند و یک انگیزه خاصی در بچه ها ایجاد شد در رابطه با فعاليتهاي سياسي و موضع گيري با ر‍‍‍‍ژيم پهلوي.

مرحله دوم فعالیت در سال 1357 ایام ماه رمضان در تابستان بوده است . شبهای ماه رمضان برای تفسیر قران به مسجد آسید حسین لاهیجان می رفتیم که آقای آیت الله قربانی تفسیر داشتند و ممنوع المنبر بودند فعالیت در این ایام نسبتاً زیاد شد که آخرین شب کلاس شب عید فطر بود قرار بود فردای آن روز راهپیمایی صورت گیرد و شهر در کنترل بود لذا بچه ها در آن شب با تدارک حمله به مغازه های مشروب فروشی داخل کوچه برق سینما صفاری و سیل تی تی را شکستیم . شیشه های بانک معروف به بانک عمران که سرمایه ی صهیونیست در آنجا بهره برداری می شد را شکستیم . روز عید فطر( روز پنج شنبه 16/6/57) راهپیمایی صورت نگرفت مردم تهران بدون اطلاع از تصمیم رژیم در روز جمعه در میدان ژاله تجمع کردند تا راهپیمایی مسالمت آمیز نمایند اما آن چیز که در آن روز اتفاق افتاد باعث ریشه کن شدن رژیم و آماده شدن مردم و ما براي مبارزه رو در رو با مزدوران شد و این آغاز در گیری خیابانی شد كه به جمعه ي سياه يا جمعه خونين 17 شهريور تهران نام گرفت.

با آغاز سال تحصیلی 57 مدرسه ها نیمه تعطیل شد . ما که اکثراً در مدرسه ی دبیرستان ملی محمدی بودیم با همکاری مدیر مدرسه جناب آقای آشیخ مهدوی و پسر ايشان آقاي مهدوي مدرسه را تعطیل و به همراه دیگر مردم شهر و معلمین جلوی آموزش و پرورش تجمع کردیم و متحصن شدیم ، البته در آن روزها بچه های رودبنه آهندان و تعدادی از بچه های شعربافان و جیر سرکه همه شان مذهبی بودند با همراهی روحانیت محترم و فرهنگیان در آن تحصن حضور چشم گیر داشتند . آموزش و پرورش در کنار شهربانی قرار داشت ، در آن زمان شعار دادن وتحصن کردن بسیار خطرناک بود. اولين شعار در آن مكان صلوات برای سلامتی امام بود. و همه ی حرکتها زیر نظر بود. در آن تحصن آقایی به نام ناصر نصیر که گویا دفتر دار یکی از مدارس بود. در پايان تحصن قطعنامه ها را مي خواند و حاضرين با گفتن سه بار صحیح است آن را تاييد می کردند . البته تحرکاتی در شهرهای دیگر کشور مانند تحصن کارکنان شرکت نفت آبادان و تظاهرات در قم ، تبریز ، کرمان ، مشهد ، جهرم صورت گرفت و همچنین خود رژیم هم وزیر و وزرای خود را تعویض می نمود و در مجلس هم یک سری از نمایندگان ساختگی به عنوان اپوزاسیون مخالف با رژیم حرفها و صحبتهایی را بیان می کردند ، مانند آقايان پزشک پور و آقای احمدی.

3 . در آهندان چه فعالیت هایی را انجام می دادید ؟

در سال 57 بهترین مدیریت توسط آقای فریدون ابراهیم پور به همراه برادرانش صورت گرفت. به این ترتیب که به همراه بچه ها در منزل پدریشان جمع می شدیم ونوارهایی را که توسط مرحوم رضا ابراهیم پور به دست ما می رسید (این نوارها شامل سخنرانی هایی از آقای عبدوس بود که در استان اصفهان انجام می گرفت ) در میان مردم پخش می کردیم همچنین پیام های امام را که از رادیوهای خارجي پخش می شد در یک ساعت معین ضبط می کردیم و در اختیار مردم قرار می دادیم. تمام این کارها در منزل آقای حاج علی مرتضی صورت می گرفت. ضبط صوت ها را نیز از مردم مي گرفتيم.نوارها را پركرده و بين مردم پخش مي كرديم در پخش نوار ضبط شده يادي از حاج اكبر عليدوست و احمد نوروزي بايد داشته باشيم.(اين ضبط صوت ها سوغاتي اهالي بود كه از مكه آورده بودند ). راه دیگر اطلاع رساني اعلامیه هاي امام بود كه در ايام محرم در داخل مسجد پخش مي كرديم. این کار هنگامی که برق توسط بچه ها قطع می شد(موتور برق) صورت می گرفت که دو بار در مسجد آهندان و یک بار نیز درروز یازدهم محرم دررودبنه انجام گرفت .

4 . فعالیت هایی که به صورت دسته جمعی انجام می گرفت چگونه بود؟

یکی از تحصن ها در جلوی آموزش و پرورش بود که همه آنجا جمع مي شدیم . هر بار هم که به صورت سراسری اعلام می شد در تظاهرات خیابانی حضور پیدا می کردیم و شعار می دادیم که اوج این تظاهرات در ایام محرم بود ، در آن سال دسته ی عزاداری ما با یک شکل و قیافه ی ضد رژیم برنامه ریزی شده بود ( البته بعضی ها هم مخالف بودند ) در هر صورت این کارها با شعاردادن در دسته ها و مرثیه خوانی انجام می شد که معروف ترین مرثیه ی آن زمان مرثیه ی زنده بادا / دین اسلام (آخر ای سرباز چشم/ خود را وا کن / تا به کی غفلت / فکر فردا کن ). مهم ترین راهپیمایی که تمام مردم با هم بودند راهپیمایی تاسوعا و عاشورا بود در این راهپیمایی که به همراه خود پرچم عزاداران آهندان را حمل می کردیم اول به سمت لیالمان بعد از آن به طرف شهرستان لاهیجان حرکت کردیم ناگفته نماند که در مسیر این راهپیمایی سنگ باران شدیم ، در آن روز دو گروه وارد شهرستان لاهیجان شدند. یکی از سمت شمال که مردم رودبنه بودند و دیگری از طرف جنوب با بیرق عزاداران آهندان که مردم آهندان تشکیل دهنده ی آن بودند و این کار باعث شد تا نام روستای آهندان بیش از پیش بر سر زبانها بیافتد كه از آن روز معروف به قم دوم شد.

5 . نظم و امنیت در آن دوران چگونه صورت می گرفت ؟

مسئولیت تمام تظاهرات و راهپیمایی ها در آن زمان بر عهده ی عده ای از جوانان بود که زیر نظر آقای فریدون ابراهیم پور هماهنگي مي شد. کارها با برنامه ریزی در منزل ایشان صورت می گرفت که بعدها به علت اضافه شدن عده ای از جوانان در داخل اتاق کوچک مسجد که کتابخانه هم بود انجام می گرفت . که این مورد به دلیل نفوذپذیر بودن و ناامن بودن برای ما مشکلاتی به وجود آورد به همین دلیل، بسیاری از جلسات محرمانه را در منزل آقای حاج علی مرتضی تشکیل می شد . در مورد نگهباني درآهندان حضور بیرق هیئت عزاداران آهندان درتظاهرات لاهیجان باعث شد که شایعه ای قوی در این منطقه به وقوع بپیوندد که ساواک و شهربانی لاهيجان قصد دارند چند نقطه از حومه ی این شهرستان از جمله توستان ، آهندان و رودبنه را به آتش بکشند ، لذا دست اندر کاران آن زمان تصمیم به نگهبانی در شب گرفتند که اهالی هم با دل و جان این کار را قبول کردند و نگهبانی در شب از همان تاریخ با کمترین امکانات توسط گروه های 5 تا 10 نفره برای نظم وامنیت محل آغاز شد . از جمله سلاح های آن زمان برای نگهبانی چوب دستی و قمه بود. البته لازم به ذکر است که قمه نیزدر آن زمان بسیار کم پیدا و نایاب شده بود لذا توسط آقای حاج جهانبخش اسماعیل زاده 20 تا 25 عدد قمه دست ساخت از تهران آورده که جامانده از ورق فولادی علم بودند به دستمان رسید که در كارگاه علم سازي آنها را ساخته بود و آنها را در بین افرادی که نگهبانی را بر عهده داشتند توزیع کردیم .

6 . آیا در آن زمان کسانی هم مخالفت داشتند؟

بیشتر مردم موافق بودند وچون شعار ما شعار دین و مذهب بود و حركت ما هم از مسجد بود. مردم هم از رژیم به ستوه آمده بودند.مخالف چه بگویم ولی شیرینی کار در آن است که بیان نکنیم. اما جان فشان و موافق زیاد داشتیم البته ناگفته ها در این جریان بسیار است . بعد از پیروزی انقلاب گفتنیها فراوان... انقلابي شدن خيلي مهم نيست ، انقلابي ماندن بسيار مهم است.

صدبار لب گشودم و بیرون نریختم

خونهای که موج مي زند از سینه تا لبم

7 . روایت تلخ و شیرین؟

تلخ ترین روز درگیری روز 22 آبان که صحنه ی سهمگین برای ما بود .در آن روز سه نفر از بچه محلهای این منطقه تیر خوردند (موسی پیله ور ابولحسنی سید جلال میر سهیل ) تلاش جهت رسیدن به بیمارستان بارکیا گوراب از کوچه پس کوچه ها ( كوچه مدرسه جاويد ، نرجس فعلي )به منظور خون رسانی به مجروحین برای ما مشکلات فراوانی به وجود آورد. دوم در 6 بهمن بسته شدن فرودگاه که یک لحظه ناامیدی ایجاد شد.ولي با شعار خميني خميني قلب ما باند فرودگاه توست اميد مردم چند برابر شد.

روزهاي شيرين روز فرار شاه 26 دي كه با شعار شاه فراري شده سواره گاري شده وروز 12 بهمن روز ورود امام شعار ديو چو بيرون رود فرشته درآيد و در روز 20 بهمن اعلام بی طرفی ارتش توسط سپهبد قرنی و خوشحال ترین آن روز 21 و22 بهمن در خیابانهای شهر و گرفتن و جمع آوری و خلع سلاح شهربانی و ژاندارمری. البته این خودش هم بعدها مشکل فراوانی به وجود آورد و چه سو استفاده های از آن به وجود آورد که تاوان آن کمتر از خسارت جنگ تحمیلی به این ملت مظلوم نبود.

8 . و حرف آخر ... ؟

قدر این انقلاب را بایستی بدانیم که برای به ثمر رساندن این نظام چه خونهایی ریخته شد و چه سرها یی بریده ، و چه جوانانی کفن شدند. توصیه به جوانان این است که با حضور در انقلاب و حضور در صحنه های علم و دانش كوشا باشيم و برای این مملکت و برای این مردم خدمت کنيم و از ارزشهای اسلام و انقلاب الگو بگیريم وبی توجه به مسائل روزخودمان نباشیم . این سفارش امام و رهبر ماست. جوانان و دانشجویان باید در مسائل سیاسی علمی ورزشی و فرهنگی و موارد اجتماعی فعال بیدار و هوشیار باشيم. تا نظام ما ، مسئولین ما و تصمیم گیران ما نااهل به اسلام و انقلاب نباشند. و ختم كلام،

هرگز شهدا- امام و رهبر را فراموش نكنيم.

تهيه و تنظيم: حسين اسماعيلي - مصطفی فرامین - جواد اسماعیل زاده