عاقبت خدا به داد ما رسید
نوشته ای که مربوط میشود به چند ماه قبل که در نشریه اندیشه نیک به چاپ رسید
قبل از هر چیزی جا دارد تا از عزیزی که فکر نوشتن این مطلب را به سرم انداخت تشکر کنم و امید وارم تا این اساتید در نوشتن بیشتر کمکم کنند.
حتما همه ما شنیدیم که عده ای جن ،تازگی در محل ما رویت شده البته کاری به این نداریم که این شایعه است یا درست ولی تحلیل من از این موضوع خیلی ساده است در اواسط این ماهی که پشت سر گذاشتیم با مشکل کم آبی روبه رو شدیم مسا له ای که معمولا در این ماهها با آن مواجه می شویم. حالا باید ربط این دو موضوع با نام مقاله را بفهمیم آره برای فهمیدن این موضوع کافیه که ساعت 10تا 2،3 شب از خونه بیرون بیاین خیلی راحت می شه حدس زد که منظور من چیه یکی با داس یکی با بیل یکی با تبر بلاخره یکی با موتور و... همه و همه یک قصد دارند تا آب را با مهارت خاصی که دارند به مزرعه خود ببرند .
انصافا شما اگر کسی را در ساعت های واپسین شب در چنین حالتی ببینید چه فکری به سرتان خطور می کند واقعا تصور کنید با سرو روی گلی با بیل و داس به خدا جن هم می ترسه بنده خدا جن که میگن تو شب بیرون میآد ما که دیگه اونها رو رو سفید کردیم یکی تو مزرعه می خوابه یکی هم اونجا غذا می خوره بگذریم از عده ای که در این راه دعوا می کنن و فحش میدن.... واقعا این رسم مرام درستی قضاوت به عهده خود شماست شما می توانید قضاوت کنید.
آخه کدوم سال شده یه مزرعه ای خشک شه از بی آبی آخه کدوم دفعه ما مزرعه بی محصول داشتیم من منکر زحمت کشاورزان نمی شوم ولی اینگونه آب رسانی به مزارع رو هم تایید نمی کنم .
آخر دیدید چی شد باز هم خدا به داد مردم رسید ای ول دست مریزاد خیلی خوب موقعی بارون آورد خدایا اگه یکی دو روزه دیگه و یا اگر شاید یکی دو هفته دیگر بارون نمی بارید معلوم نبود چه دعوا هایی میشد معلوم نبود توی این اوضاع چقدر دست و پا می شکست چه دوستی هایی که پا مال می شد (اگر بگیریم روابط خانوادگی محفوظ بمانند) و چند نفر به شورا می رفتن انصافا خدا کار شورای ما رو هم راحت کرد.
حالا چی مونده برای کسایی که ..... بگذریم اونی که آب داد عدالت رو هم میده قضاوت رو هم میده پس بیایم به جای کینه توزی از همدیگه فقط امروز رو نبینیم به فردا و فرداهایی فکر کنیم که آب داریم بیایم با هم بگی خدا ممنوع اگه تو به داد ما نمی رسیدی چی می شد.
نواب فرامین