در سوگ اولین معلم دیار من
این روزها کم نیست اخباری که حکایت از رفتن بزرگان هنر به دیار باقی دارند
اما شنیدن این خبر سخت قلبم را فشرد
چرا که او اولین معلمی بود که این دیار به خود دیده بود
یادت همیشه در قلب ما زنده است
هرچند که از میان ما رفته باشی به دیاری دور و ابدی
آرامشی جاودان را برایت آرزو می کنم
فرازی از کتاب” آهندان ما“ نوشته ی مرحوم حاج یعقوب کریمی آهندانی:

“با وجود مشکلات فراوان دوران تحصیل، هرگز به خود اجازه ندادم دست تمنا و تقاضا به سوی کسی دراز کنم و نه هرگز چون گربه صفتان بر سر خوان پرمنت این و آن نغنودم. در عین همه کمبودها مایحتاج روزمره تحصیلم را با کارگری در ایام تعطیلات مدارس جبران نموده و بلند همتی را وجهه ارتزاق خود ساختم.
در سن شش سالگی یعنی یک سال پس از جنگ جهانی دوم اولین قدم را برای کسب تحصیل در مکتب خانه ی قدیمی آهندان جهت فراگیری درس قرآن در سال 1320 شمسی برداشتم.
باگذراندن فراز و نشیب زیاد که شرح مفصل تر آن در کتاب ” آهندان ما” ذکر شده در خرداد ماه سال 1334 شمسی در امتحانات نهایی موفق به اخذ مدرک ششم ابتدایی شدم.
درخرداد ماه 1340شمسی مدرک دیپلم راگرفته ومهرماه همان سال درخدمت آموزش پرورش قزوین مشغول به کار شدم.
به هر حال افتخار دارم با اندک دانشم و با تیز بینی و نیروی خستگی ناپذیر مصمم و استوار قدم نهاده و عزمی ماوراء دانش اندکم در نوشتن کتابی از خاطرات به رسم یادگار باقی گذارم. از خداوند یکتا آرزوی توفیق دارم.
در اندرون من خسته دل ندانم چیست
که من خموشم و او در فقان و در غوغاست “

حرفهای ما هنوز ناتمام ….
تا نگاه میکنی :
وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی!
پیش از آنکه با خبر شوی
لحظهی عزیمت تو ناگزیر می شود
آی …..
ای دریغ و حسرت همیشگی
ناگهان
چقدر زود
دیر میشود!