شعر طنزی برای بچه های آهندان(تكرار)
شعر طنزی برای بچه های آهندان
توسط حامد اسماعیل زاده آهندانی
خیلی جالبه بخونید و نظرتون رو بفرستید. کار سختی نیست
به نام خدای جان آفرین
sport بر و بکس
دوباره باز یه فکر
تازه اومد
فکری که یه شعرو بسازه اومد
شعری واسه بچه های محله
یهو
اومد سرزده توی کله
از بر و بکس تو زمین فوتبال
گرفته تا بچه
های والیبال
اول بگم از آدمای معدن
میگم
حالا از فوتبالیها بعدن
مهرگان
شیخ پور از همه بزرگتر
بازی مهری ام از همه بهتر
با اینکه داره
میره سمت پیری
نداره از چونه زدن که سیری
همپای اون سید مصطفی
سیدپور
خودش و توپش همیشه توی تور
یه
پای ثابت محفل بسته
انقد
میبازه تا که میشه خسته
اینا اگه شروع به چونه
کنن
بقیه باید
عزم خونه کنن
موسی پورشیخ شوت زن قابلی بود
بازیش یه جورایی
ایرانسلی بود
یه موقعی تیمشو خوب جمع میکرد
روی هرچی دفاعگرو کم
میکرد
الان دیگه بازیکن قبلی نیست
ولی
بازم جاشو داره توی لیست
مهره
ی بعدیمون مَمَدِ فرزه
البته بیشتر توی تک می ارزه
با اون قامت و
قد جیمبیلی میپره
رو راست بگم شوتش از من بهتره
اسمال خوال مردک
قد بلند
بلندتر از واندرسار هلند
یه
بازیه خوب بکنه گناهه
وجودش
تو هر تیمی اشتباهه
صالح کریمی صداش چو بلبل
اوف اوف از اون
بازیکنای بنجل
نه صاعدی داره نه جنب و جوشی
نه کمری نه پرش و
خروشی
معدنی ها ثابتشون همینن
انگاری
که صاحب اون زمینن
برم سراغ فوتبال و بچه هاش
تا بپزم واسه همشون یه اش
یه چیزایی گفته بودم سال قبل
ولی بگم اونا بودن مال قبل
خلاصه از فوتبال بگم چه ساده
بازار بردن های ما کساده
یک سری بازیکن موندن توی تیم
دیگه حالا شدن چشم و سوی تیم
مصطفی زینعلی با اون دفاعش
کارش خوبه چونکه میدونه راهش
ولی چه فایده که توی هر بازی
باید بیاریمش با کلی خواهش
مهدی اسماعیل زاده دفاع اخر
تمام حمله ها میکنه پرپر
کنده یکم ولی بازیش بدک نیست
اخر ندیدیم بزنه اون یه سر
قلدر و شوتزن خاطی همیشگی
قلم میکرد هرچی پائه از بچگی
مجتبی تو زمین خیلی کم پیداس
بیشتر به فکر درسشو و زندگی
گلر داریم بهتره از میرزاپور
تم ساز واسه گوشی های جورواجور
جواد علی نیاء مرد جدولی
اکثر توی دربازه داره حضور
داداش مهدی میلاد نقاش
چه تو بازی چه غیره خنده باهاش
پاش برسه گلم چه خوب میزنه
بازیشون خیلی شبیهه جفت داداش
همیشه اون جدیه توی بازی
هیچوقت نبوده از بازیا راضی
رو فرم ترین بازیکن تیم ماست
یکم حسابش از بقیه جداست
حمید علی نیا هافبک و پاسور
که تو کارخونه یاد گرفته پاستور
هافبک بعدیمون گلم میزنه
سه تا توی یه بازیو یک تنه
ایستگاهی و شوتای از راه دور
خیلی زده گلای مفتی و زور
شاعره و دیار من رو گفته
سحری که خورد بعدش دیگه نخفته
تک زنگ زده همین الان به گوشیم
اقا حسین مام مثل تو به هوشیم
رستم و پترس الت دستشن
تا قهرمان داستان هاش بشن
همیشه حرفشو زده با
اینا
به شورا و مردم این ده ما
ولی ندارن جنبه ی انتقاد
گفتن که
رستم دیگه اینجا نیاد
اسم نویسندمونم نوابه
نواب بده پاس به خدا
ثوابه
مرد یکی دوپا،دریبلهای ریز
گل میزنه چه راحت و چه تمیز
البته
توی سالونش رو میگم
توی چمن گلاشو من ندیدم
ساکت وکم حرف و بی هیچ
حاشیه
یدالله اکثرا کارش عالیه
یکی رو داشتیم گلر و نترس بود
فراری
از هرچی تکلیف و درس بود
موی خروسی و روسری میزاشت
به زیر لب ریش
کوچولو میکاشت
سلمان الان ارومیه اسیره
از درد غربتش داره میمیره
امید
اینده ی ما امیده
افتاب انگار هرگز اون و ندیده
یه خورده افتاب
بخوره بوف شده
پنالتی ها شم دیگه معروف شده
دانشجویه رشته ی حسابداری
از
بد روزگار رفته سنگ کاری
عاشق بازیه کراش و سونی
مقایسه اش
میکنن با رونی
رونی که نه بهتره نانی باشه
من فکر کنم عاشق رانی باشه
بهنامی
و توام که حسابداری
از فرط تنبلی چو من بیکاری
خودمو بگم فرصت
طلب و گلزن
هیشکسی گل نمیزنه مثل من
از این یکی دربازه تا اون یکی
دریبل
میدم همه رو یکی یکی
برگردونامو که نگو چه زیبا
میرن به کنج همه
دربازه ها
حامدا شیشه صبه،دیر شده
مغز تو از این چیزا سیر شده
دیگه
من فکر میکنم خوابیدی
اون سه بیتم توی خوابت دیدی